سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت با عصمت همراه است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :37
کل بازدید :46748
تعداد کل یاداشته ها : 98
103/9/3
2:48 ص

 

داستان کودکانه کوتاه

داستان کودکانه و آموزنده میمون بی ادب را در ادامه بخوانید. این داستان کوتاه کودکانه ، برای رده سنی مهد کودک و پیش دبستانی مناسب است.

 

یکی بود یکی نبود دریک جنگل بزرگ چندتا میمون وسط درختها زندگی میکردند
در بین آنها میمون کوچکی بود به نام قهوه ای که خیلی بی ادب بود.

همیشه روی شاخه ای می نشست وبه یک نفر اشاره میکرد وباخنده میگفت
اینوببین چه دم درازی داره اون یکی رو چه پشمالو وزشته وبعد قاه قاه می
خندید.

داستان کودکانه کوتاه

داستان کودکانه کوتاه

هر چه مادرش اورانصیحت میکرد فایده ای نداشت.

تااینکه یک روز درحال مسخره کردن بود که شاخه شکست وقهوه ای روی زمین افتاد.

 

داستان کوتاه کودکانه

داستان کوتاه کودکانه

مادرش اوراپیش دکتریعنی میمون پیربرد.

دکتر اورامعاینه کرد وگفت دستت آسیب دیده  و توباید شیرنارگیل بخوری تا خوب شوی.

داستان کودکانه کوتاه

داستان کودکانه کوتاه

 

چند دقیقه بعد قهوه ای بقیه میمونها را دید که برایش شیر نارگیل آورده بودند.

اوخیلی خجالت کشید وشرمنده شد وفهمید که ظاهر وقیافه اصلا مهم نیست بلکه این قلب مهربونه که اهمیت داره،

برای همین ازآن ها معذرت خواهی کرد وهیچوقت دیگران را مسخره نکرد.

 

نویسنده: خانم اعظم شریفی مهر

 

پیشنهاد:

مادرهای مهربان و مربیان گرامی می توانند پس از خواندن داستان آموزنده میمون بی ادب برای بچه ها، با هم کلاژ زیبای حیوانات جنگل را درست کنند.

آموزش کلاژ زیبای حیوانات جنگلhttp://www.koodakcity.com/kids-craft/jangal-collage/

طرز ساخت کاردستی میمونhttp://www.koodakcity.com/kids-craft/bear/

 و یا از کودک بخواهند درباره این داستان یک نقاشی بکشد.